وجود تو نطفه ای است در زنجیر حسرت، وحشت و آزمندی من. زنجیری که بند ناف تو را به وهمی ناگزیر متصل کرده است.
اولین نفر کامنت بزار
هم چون موجی بی پناه، به سوی ساحلی دور...
محصور در این پیله ابدی، رج به رج تار ...
غبار خاطراتت بر روی لوح دلم، همچون سی...
آن سوی دیوارها، شای...
هر بار ابری، آسمان باورم را می پوشاند
اشک های زمین را پایانی نیست. تا به ابد، گلوله ا...
در جست و جوی خویشتن، مانده ام خیره به افق
هم چون سایه های باد، بی ریشه و تهی، مانده ام سر...
در تاریکی شب، در امتداد برهوت، راهی به مقصد ندا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است