• 7 ماه پیش

  • 64

  • 54:05

درد عشقی کشيده‌ام که مپرس ۲۷۰

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۲۷۰

فاعلاتن مفاعلن فعلن


درد عشقی کشيده‌ام که مپرس

(رخت جایی کشیده‌ام که مپرس)

زهر (درد) هجری چشيده‌ام که مپرس

گشته‌ام در جهان و آخر کار

دلبری برگزيده‌ام که مپرس

آنچنان در هوای خاک درش

می‌رود آب ديده‌ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش

سخنانی شنيده‌ام که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی؟

لب لعلی گزيده‌ام که مپرس

بی تو در کلبه‌ی گدایی خويش

رنج‌هایی کشيده‌ام که مپرس

همچو حافظ غريب در ره عشق

به مقامی رسيده‌ام که مپرس



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها