همهی ما قصهای داریم، حتی شروع ورزش کردن ما هم قصه دارد. در این قسمت از پادکست «جانوتن»، داستان شخصی خودم را میشنوید؛ داستان نویسندهای که مربی شد. از روزهایی میگویم که تنم را فراموش کرده بودم تا لحظهای که ترس از ناتوانی بیدارم کرد. در این اپیزود دربارهی مفهوم «تنآگاهی» و یگانگیِ فراموششدهی جسم و روح حرف میزنیم. اینکه چطور ورزش نه یک تقلای فیزیکی صرف، بلکه مسیری برای آشتی با خود است.
توی اولین قسمت از پادکست جان و تن از ترسی گفتم که نقطه عطف شد، نقطه حرکت من به سمت ورزش کردن و مربی شدن شد. از قبلش گفتم و چیزی که تغییر رو آغاز کرد.
اولین نفر کامنت بزار
آخرین باری که واقعاً احساس کردید «در بدنتان» ه...
تکنولوژی با زندگی ما چه کرد؟ از خاطرهی خرید کت...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است