داستان ادبی عاشقانه، نوشته ی شمیم بهار.
منوچهر توی ایران زندگی می کنه. برای استقبال از گیتی (نامزد دوستش) که به تنهایی به ایران اومده، به فرودگاه می ره و در مدتی که گیتی رو در ایران همراهی می کنه، عاشقش می شه.
در همین هنگام به دوستش که خارج از کشوره نامه می نویسه تا به این عشق اعتراف کنه و به نوعی از عذاب وجدانش کم کنه.
منوچهر از ادبیات سر در نمیاره. به خاطر همین جمله بندی هاش و نامه نگاریش پر از پرش افکار و به هم ریختگیه. شاید هم هول شده.
پادکستر: مسعود طاهری نسب
میهمان اپیزود: احمدرضا امیری سامانی (نویسنده)
اولین نفر کامنت بزار
محتوایی پیدا نشد
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است