▨ نام شعر: صبحِ آزادی
▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج
▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج
▨ موسیقی متن: قطعهی «مدار اول» از حسام ناصری و میلاد محمدی
▨ پالایش و تنظیم این شعر: شهروز
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
بیا ای چشمِ روشنبین که خورشیدی عجب زادم
ز هر چاکِ گریبانم چراغی تازه میتابد
که در پیراهنِ خود آذرخشآسا درافتادم
چو از هر ذرهی من آفتابی نو به چرخ آمد
چه باک از آتشِ دوران که خواهد داد بر بادم؟
تنم افتاده خونین زیرِ این آوارِ شب، اما
دری زین دخمه سوی خانهی خورشید بگشادم
الا ای صبحِ آزادی! به یاد آور در آن شادی
کزین شبهای ناباور مَنَت آواز میدادم
در آن دوری و بد حالی نبودم از رُخَت خالی
به دل می دیدمت، وز جان سلامت میفرستادم
سزد کز خونِ من نقشی بر آرد لعلِ پیروزت
که من بر دُرجِ دل، مُهری به جز مِهرِ تو ننهادم
به جز دامِ سَرِ زلفت که آرامِ دلِ سایهست
به بندی تن نخواهد داد هرگز جانِ آزادم
▨
هوشنگ ابتهاج، متخلص به الف. سایه
اولین نفر کامنت بزار
▨ نام شعر: نشستهام به در نگاه میکنم
▨ ش...
▨ نام شعر: اشارات نظر (نشود فاش کسی آنچه میان م...
▨ شعر: نگاه
▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج
▨ ...
▨ شعر: هرچند عمر در غم و حرمان گذاشتم
▨ ش...
▨ (نام شعر: یادگار (هرگز از مرگ نترسیدم من
<...▨ گردانه: در وطن خویش غریب
▨ شاعران: هوشن...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است