توضیحات
▨ نام شعر: گام (به کجا لیلی من، به کجا؟) ▨ شاعر:رضا براهنی▨ با صدای: شاعر♬ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــجشن چشمان تو شد اغازو سپس گلهاآنچنان وجد کنان خندیدندکه به منقار طلایی، همهی مرغانخنده را از همه جا چیدندپر زنان، رقصکنان کوچیدندپرده خود را به کناری زددر، درخشان شد و بگشاد،سپسجشن چشمان تو شد آغازروح،چون باغ شفق،شعله کنان بشکفتگام برداشتی از گام درون باغغنچهها پرده دریدند زپرده، سرمستو شکوفان گشتندخارها حتیناگهان گل کردندتا به چشمان تو گویند،سلامرنگها گام تورا تهنیتی خواندند جشن چشمان تو شد آغازچشمه اندام تو را در خود شستدست سودی تو به گیسوی بلند بیدگیسوی سبز و بلندواژگون از ته آب افشان شدچشمه بالید به خود،رقصان شدبازگشتی و به من گفتی: مجنون!برویم؟به کجا لیلی من؟پرسیدم به کجا؟ پرسیدمبه کجا؟آخر از این باغ کجا،لیلی من؟گام برداشتی دور شدی! چشم بگشادم و دیدم کس نیستزیر یک بید سیاه خشکدر بیابانی تنها،با حرصخارها را چو گل میبوسم