• 2 ماه پیش

  • 9

  • 04:03

یدالله رویایی | آفتاب سبز

شعر | با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: آفتاب سبز (طنین تماشا)

▨ شاعر: یدالله رویایی

▨ با صدای: یدالله رویایی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از چشم من طنین تماشا برخاست

در چشم او طنین تماشا بنشست

موجی ز بیگناهی من پر زد

با عمق بی‌گناهی او پیوست.


در آفتاب سبز نگاه او،

تکرار نور بود و گریز رنگ،

سودای جان و همهمه‌ی دل بود،

پرواز دور زورق صد آهنگ.


آن بیکرانه، ظهر زمستان بود

-سرشار از حرارت دلخواه-

با جلوه‌های عاطفه در تغییر،

هر لحظه از درخشش ناگاه.


موجی در آن دیار، نمی‌آشفت

آن بیگناهی ساکت را 

در ماوراهای نهان، لیک

روییده بود رقص علامت‌ها

تا در من انتظاری را

ویران کنند 

و انتظار دیگر را

عریان. 


اینک گریز بی‌خبر دل را

زنگ کدام کوچ دمیده‌ست؟

سوی کدام جاده، نیاز نور

راهم به اشتیاق بریده‌ست؟


در نقش بیقرار دو چشم من،

تنهایی غریب شکسته ست

در خلوت بزرگ دو چشم او

تصویر اعتماد نشسته است،


در تنگه‌های کوچک و دورش، 

هر لحظه روشنی‌هایی،

تکرار می‌شود.


در دور دست‌ها 

از تابش اشعه‌ی نمناک،

گودال بی‌نهایت،

هموار می‌شود.

 

تا من نگاه می‌کنم، 

زان بیکرانه مزرع سبز،

رنگی بریده می‌شود.


تا او نگاه می‌کند،

بر روی قلب من، ابدیت

گویی شنیده می‌شود.

شعر «آفتاب سبز» از مجموعه شعر از دوستت دارم‌

شامل شعرهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۷

چاپ اول: ۱۳۴۷


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads