نه تو می مانی و نه اندوه، و نه هیچ یک از مردم این آبادی!
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت، غصه هم می گذرد!
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
لحظه ها عریانند. به تن لحظه ی خود، جامه اندوه مپوشان هرگز...
( سهراب سپهری)
با اینکه هنوز هم خیلی سخت می گذره، ولی ایمان دارم به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت، غصه هم می گذرد....
تاریخ انتشار: سوم شهریورماه سال 1403
از اینکه همچنان در معرفی این پادکست همراهی می کنید و برام کامنت میزارین، سپاسگزارم.
ممنون که من رو می شنوید.
مرضیه علی محمدی
اولین نفر کامنت بزار
زمانی که این اپیزود رو ضبط کردم، یک ساعت قبلش ی...
حالیا معجزه ...
این اپیزود با بقیه ی اپیزودها برام فرق داره، او...
من بهشت رو دیدم. نه اون بهشتی که توی اون دنیا و...
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که از انف...
اپیزود چهارم: لالایی
این مدت ک...
ضمن تبریک سال نو، از اینکه صدای ...
این داستان منه، داستان مادری که برای...
این داستان منه، داستان مادری که برای...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است