• 1 ماه پیش

  • 5

  • 02:01

غزلی از محمدحسین شهریار 1

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

باز کن نغمۀ جان‌سوزی از آن ساز امشب

تا کنی عقدۀ اشک از دل من باز امشب

ساز در دست تو سوز دل من می گوید

من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

مرغ دل در قفس سینۀ من می‌نالد

بلبل ساز تو را دیده هم آواز امشب

زیر هر پردۀ ساز تو هزاران راز است

بیم آن است که از پرده فتد راز امشب

گِرد شمع رخت ای شوخ، من سوخته‌جان

پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

گل‌بُن نازی و در پای تو با دست نیاز

می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

کرد شوق چمنِ وصل تو ای مایۀ ناز

بلبل طبع مرا قافیه‌پرداز امشب

شهریار آمده با کوکبۀ گوهر اشک

به گدائیّ تو ای شاهد طنّاز امشب


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads