• 2 ماه پیش

  • 1

  • 01:33

غزلی از نظام وفای کاشانی 2

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

هرچه خواهی آرزو کن


ای که مأیوس از همه سویی به سوی عشق رو کن

قبلۀ دل‌هاست اینجا، هر چه خواهی آرزو کن

تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید

حال ما خواهی اگر، در گفتۀ ما جستجو کن

زرد رویی در میان گل‌رخان عیب است بر من

روی زردم را به خون ای دیده گاهی شست‌وشو کن

چرخ، کجرو نیست، تو کج بینی ای دور از حقیقت

گر همه کس را نکو خواهی برو خود را نکو کن

چون خیال دوست من چیزی نشاط آور ندیدم

هر زمان افسرده دل گشتی نظاما یاد او کن

 

 

 

 

 

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads