• 6 ماه پیش

  • 16

  • 04:20

رضا براهنی | با پیکانِ چشمِ آهو

شعر | با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: با پیکانِ چشمِ آهو

▨ شاعر: رضا براهنی

▨ با صدای: شاعر

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با پیکان ِ چشم ِآهو کورم کورم

اما بهارم اسیر ِ بهار

پلنگش را با چشمانش هرکس رام کرده

رامم اسیر ِ بهارم

پوشیده با نامی و همان قفس

اکنون سراسر ِ جانم بی‌خواب بی‌نفس

اسیر ِ بهارم اسیر ِ بهار رامم

از بالا بالای بالا صدای پایت را روشن می‌شنوم

پاهایت نامم را به آسمان و زمین می‌گویند وقتی که راه می‌روند

پنهان هستیم از دور در نجواهای آدم‌هایی که وقتی نام‌هاشان را می‌گوییم

نمی‌دانند که نام ِ یکدیگر را می‌گوییم

و نمی‌دانند چرا چرا نام ِ یکدیگر را می‌گوییم

و حالا برگشتی

از پشت گوش‌هایت نامم پیوسته آویزان بادا بادا

من به هر سایه‌ی رودررو نام ِ تو را می‌گویم

تو بگو با هر سایه‌ی رودررو که مرا می‌بینی در او

آوایی با ضامن ِ دورش و قزل‌آلای یک چشمی پرگوشت و کمینگاهش دریایی تنها با یک ماهی

رازی با چاقو چاقویی بی‌راز

آوایی از ناگهان

زاییدن در رویایی سه

نون ِ شیرین ِپستان‌ها

آبی یا سبز یا میشی یا یشم با همه با هم ناممکن بی همه بی هم ناممکن نامش چشم

سارایی با ابروهای ساده

و موَشّح در معکوس ۸ِی قدسی، قدسی و شهوانی با هم پیش از این سطر ِ ما قبل ِ آخر



در دریایی چسبان تنهای ِ تنها در یک ماهی]

ماهی ماهی با پیکان ِ چشم ِ آهو

ناممکن

تا ابد ناممکن

[آهو

۱۳۷۴/۷/۲ - تهران

این شعر سرآغازی است بر؛

 ده قطعه از باز شکستن در سی قطعه‌ی نو برای رویا و عروسی و مرگ  

از مجموعه‌ شعر ِ پس باده پیمایی با اژدها در تموز‌

______________________

پی‌نوشت؛

مُوَشِّح به قطعه شعری می‌گویند که اگر حروف اول ابیات یا مصاریع آن راجمع کنیم، نام کس یا چیزی فراهم آید؛ مانند رباعی زیر که از اجتماع حروف نخستین مصراع‌های آن، کلمه‌ی «بوسه» حاصل می‌شود؛

بردی دل من، من از تو آن می طلبم

وز گم شده‌ی خویش نشان می طلبم

سرمصرع ِ هر کلام حرفی دارد

هر چیز که شد من از تو آن می‌طلبم


در نسخه دیگری از این شعر ِ دکتر براهنی، که در اینترنت منتشر شده، سطرهای اخر به اینصورت آمده است؛


آوایی با

ضامن دورش یک قزل آلای یک چشم پرگوشت در دریایی تنها با یک ماهی

رازی با چاقوی بی

زاییدن در رویایی سه

آوایی از

نون شیرین پستان‌ها

آبی یا سبز یا میشی یا یشم

سارایی از ابروهای ساده

و موشح در معکوس ۸ی قدسی پیش از این سطر آخر [دریایی چسبان در تنها یک ماهی]


در این حالت، با توجه به اینکه شاعر در سطر آخر اشاره کرده که موشح را به صورت معکوس و در هشت سطر قبل از همین سطر آخر حساب کنیم، با انجام این کار می‌بینیم که در پنچ سطر ماقبل آخر به واژه‌ی «ساناز» می‌رسیم که نام همسر دکتر براهنی است. و در سه سطر قبل اژ آن نیز به نام «رضا» می‌رسیم که اسم کوچک خود شاعر است!

حال که دوباره شعر را می‌خوانیم، درهای جدیدی برای ما باز شده است. مثلا در بخشی از شعر، گفته می‌شود؛

نمی‌دانند که نام ِ یکدیگر را می‌گوییم

و نمی‌دانند چرا چرا نام ِ یکدیگر را می‌گوییم.


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads