حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد!
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره ها را
و بهاران را باور کن .
"فریدون مشیری"
و من بهار رو که پر است از ناگفته ها، بعد از زمستون باور کردم.
اگر دوست داشتین من رو در تهیه ی این پادکست حمایت کنید ،به لینک " حامی باش من" سر بزنید.
لینک حمایت از پادکست: https://hamibash.com/Janyar
ممنون که من رو می شنوید.
مرضیه علی محمدی
اولین نفر کامنت بزار
این اپیزود با بقیه ی اپیزودها برام فرق داره، او...
من بهشت رو دیدم. نه اون بهشتی که توی اون دنیا و...
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که از انف...
اپیزود چهارم: لالایی
این مدت ک...
ضمن تبریک سال نو، از اینکه صدای ...
این داستان منه، داستان مادری که برای...
این داستان منه، داستان مادری که برای...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است