سلام!
حال همهی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
تا يادم نرفته است بنويسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببين انعکاس تبسم رويا
شبيه شمايل شقايق نيست!
"سیدعلی صالحی "
اولین نفر کامنت بزار
در زمستانی که ...
چشمانم ...
عشق این است
که جغرافیایی نداشته باشد
<...گاهی زود میرسم
مثل وقتی که بدنیا آمدم
...دور دنیا هم که چرخیده باشی باز دور خودت چرخیده...
چه می گذرد در دلم که عطر آهن تفته از کلماتم ری...
کم میخوابم ،
اما رویا فراوا...
ﺧﺴﺘه
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است