توضیحات
از همان ابتدای تاریخِ اندیشه، ایدهی خلوتگزینی، اهمیت و تفاوتِ آن با تنهایی و انزوا نظر بسیاری از متفکران، فیلسوفان و هنرمندان را جلب کرده است. از سقراط و افلاطون گرفته تا ادگار آلن پو و امرسون، همواره بر این مسئله تاکید کردهاند که انسان در خلوتِ خویش است که صدای خود را میشنود و میتواند به اعمال و اندیشههایش بیندیشد و اگر انسان در ازدحام مردم غرق شود و صرفاً پیروی جمع باشد، دیگر نمیتواند صدای فکر کردن خود را بشنود. اما اهمیتِ «خلوت کردن با خود» شاید در اندیشهی هیچ فیلسوف دیگری به اندازهی هانا آرنت مشهود نباشد. او ریشهی شر و ابتذال را عدم توانایی افراد در خلوت کردن با خود میداند. جنیفر استیت در این مقاله به کمکِ تحلیلِ هانا آرنت دربارهی یکی از افسرانِ نازی به نامِ آدولف آیشمان در خلال محاکمهی او، نشان میدهد که چگونه وقتی هیچ فرصتی برای خلوت کردن با خود درنظرنمیگیریم، کمکم فرآیند تفکر در ما متوقف میشود و صرفاً تبدیل به بازیچهای میشویم که با پیروی کورکورانه از جمع دست به کارهایی خواهیم زد که نه تنها به هیچ وجه منطقی و توجیهپذیر نیستند، بلکه میتوانند پیامدهای وحشتناکی هم داشته باشند. توجه به این مسئله با توجه به جهانِ امروزی که به وسیلهی اینترنت تقریباً ما شبانهروز و بیوقفه با دیگران در ارتباطیم و عملاً دیگر هیچ فرصتی برای درنگ کردن و تنها بودن با خود نداریم، بسیار حیاتیست.
موسیقیهای استفاده شده:
خلوتگزیده، محمدرضا شجریان
انسانم آرزوست، شهرام ناظری
آینه، فرهاد مهراد
فاصله، علی لهراسبی
صداهای استفاده شده
شعر حسین پناهی با صدای خودش
شعر صدای پای آب سهراب سپهری با صدای خسرو شکیبایی
سخنرانی حاجآقا دولابی
دوبلهی فارسی فیلم «انجمن شاعران مرده»