• 9 ماه پیش

  • 28

  • 05:39

طهران | محمدرضا حاج‌رستم بیگلو

شعر | با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: طهران

▨ شاعر: محمدرضا حاج‌رستمبیگلو

▨ با صدای: محمدرضا حاج‌رستمبیگلو

♬ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــــــــ

تهران من از تو هیچ نمی‌خواهم جز تکه پاره‌های گریبانم

نوستالژیای مرگ ِ مکرر را تزریق کن، دوباره پریشانم


تهران دلت همیشه غبارآلود، رویای سنگ‌خیز ِتو وهم آلود

پهلوی پهنه‌های تو خون‌آلود، پس یا بمیر یا که بمیرانم


من زخمی از توام، تو چرا زخمی؟ ابرو شکسته، خسته، پر از اخمی

ای پایتخت ِ بخت چه سرسختی؟ انکار کن بگـو که نمی‌دانم


امّ القرای ِ غربتی و دیزی، ای باغ ِ دشنه، باغچه‌ی تیزی

گور ِاقاقی و ون و تبریــزی، حالا تو را چگونه بترسانم؟


ای سرزمین ِ آدمک و مردک، الّاکلنگ ِدوز و کلک، بی‌شک

چـاه ِدرک، مخازن ِ نارنجــک ، فندک بزن بسوز و بسوزانم


شمس‌العماره‌های پُر از ماری، دیو آشیان ِ بی‌در و دیواری

سردابی از جنازه و مرداری،از عشق‌های بی سر و سامانم


ای شهر شحنه‌خیز چه مشکوکی، چه کافه‌های خلوت ِمتروکی

گردوی سرنوشت چرا پوکی؟ از روز و روزگار گریزانم


ده ماه ِسال عاطلی و تعطیل، قانون تو قواعد ِ هردمبیل

ای جنگل ِزنان و صف و زنبیل، هم‌میهنان ِ مَرد ِ پشیمانم


قاجار؛ غرق سور و سرورت کرد، صاحب قِران؛ تنور ِبلورت کرد

دارالفنون؛ قرین غرورت کرد، در فکر پیش از این و پس از آنم


مشروطه؛ شهر شعر و شعورت کرد، شاهی دوباره از همه دورَت کرد

تا کودتا؛ که زنده‌به‌گورت کرد، خون می‌خورم هر آینه می‌خوانم


دیدی که «دختر ِ لر» از اینجا رفت؟ حتی «امیر» دلخور از اینجا رفت

دل نیز با دل ِ پُر از اینجا رفت، من دل شکسته‌ام که نمی‌مانم


هر شنبه‌سوری ِتو پُر از کوری، مامورهای خنگ به مزدوری

با لحن ِ خشک و جمله‌ی دستوری، اما به من چه؛ من نه مسلمانم


شریان ِفاضلاب‌ترین‌هایی، شنزاری از سراب‌ترین‌هایی

ویران‌تر از خراب‌ترین‌هایی، من روح ِ رودهای گریزانم


قحطی زد و دیار ِدمشقم سوخت، دانه به دانه خانه‌ی عشقم سوخت

در پلک ِ خود کفن شد و از غم سوخت، هر دختری که شد دل و شد جانم


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads