توضیحات
نگاهی گذرا به قهرمانهای دوران کودکیمان نشان میدهد که چگونه محسور قهرمانهایی بودهایم که خودسرانه به اجرای عدالت میپرداختند. قهرمانهایی که نهادهای قانونی را کارا نمیدانستند و خود برای آنچه درست میپنداشتند، دست به کار میشدند. تراویس، مرد تنهای خدا، قهرمانیست که مارتین اسکورسیزی از قصههای فانتزی و کمیکهای نوجوانپسند بیرون میکشد و به متن واقعیتی تلخ و غیرقابلتحمل پرتاب میکند؛ یک افسر بازنشستهی نیروی دریایی آمریکا که مثل همقطارانش، تجربهی جنگ ویتنام را از سر گذرانده است و بهخاطر بیخوابیهای شبانهاش، رانندهی تاکسی میشود و در محلهای کار میکند که از خشونت و فحشا و رذالت لبریز است. مواجههی او با آنچه «فساد» و «بیعدالتی» مینامدش، آنقدر نزدیک به ارتباط ما با دنیای اطراف و تجربههای روزمرهمان است که شخصیت «تراویس» را تبدیل به یکی از پرطرفدارترین کاراکترهای تاریخ سینما کرده است. ایون جی اسکوبل در این مقاله به کمک جان لاک و از طریق تحلیل شخصیت و رفتارهای تراویس و وضعیت آدمهای اطرافش مثل آیریس، سناتور پالانتین و دیگران میکوشد به پرسش قدیمیای پاسخ دهد که هریک از ما دستکم یکبار با آن برخورد کردهایم: آیا در شرایطی که هیچکس به فکر نیست، من حق دارم عدالت را به روش خودم اجرا کنم یا نه؟ در انتهای این مقاله، متوجه خواهیم شد که بتمن، مرد عنکبوتی، رابینهود و سایر ابرقهرمانهای کودکیمان آیا در اعمال منافی قانونی که انجام میدادند، محق بودند یا همیشه باید طبق قوانین اجتماعیِ وضعشده، عمل کرد.