|«بیلی» قبل سوار شدن مطمئن شد که پلاک ماشین رو به درستی مخدوش کرده یا نه؟ قرار بود دوباره بازی مورد علاقهمون رو انجام بدیم: ماشینپلیسبازی ... |
🔸 در اپیزود هفتم از #سرگذشت_مرزی_سیندی_کالینز، ابتدا دوران آشنایی سیندی با پسری به اسم بیلی برای شما روایت میشود؛ دورانی که سرشار از جنون سرعت و دعواهای خیابانی است. بعد چیزهایی راجع به دوران سرخوشی ناشی از فروش و مصرف مواد و به پایان رسیدن روزهای خوش آن میشنویم تا اینکه سیندی سرانجام تصمیم میگیرد اولین شغل کارمندی خود را تجربه کند: کار در یک انبار مبلمان که شاید در ابتدا خوب به نظر میرسد اما خصایص مرزی او را با چالشهایی جدی روبرو میکند.
🔹 در ادامه با روایت یک داستان موازی از زنی 36 ساله به اسم کیمبریانا (مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و اختلال استرس پس از آسیب) و ادغام آن با داستان سیندی، مقداری راجع به طغیانهای به یکباره و دیوانهوار خشم در مرزیها صحبت کردهایم که یکی از بارزترین نمودهای Rapid Flip in Emotions یا چرخشهای سریع احساسی در آنهاست.
اینستاگرام | تلگرام | کستباکس | اپلپادکستس | گوگلپادکستس | شنوتو | یوتوب | حمایت | ارتباط
اولین نفر کامنت بزار
| بیست و خوردهای سالم بود که مبتلا به اختلال ش...
| متداولترین سوالی که در مورد زندگیم دریافت میک...
به عنوان یه مرزی تا وقتی عاشق نشید هیچ وقت نخوا...
| پدر و مادرم هیچگاه نگران آینده من یا برادرم ن...
| خشم و عصبانیت شدید من در بزرگسالی که به شکل ج...
| سیندی دختربچهای است هشتساله که چیز زیادی از...
| این پایان داستان لوری شیلره. 15 مارس تا 6 نوا...
| در یه بعدازظهر زمستونی، بعد از یه روز طولانی ...
| به محض اینکه ماشین ما از گیت بیمارستان گذشت، ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است