| متداولترین سوالی که در مورد زندگیم دریافت میکنم اینه که «بابات کجا بود؟». مردم اغلب داستانهایی درباره مادر یا برادرم میشنون، اما به ندرت درباره پدرم. حدس میزنم صحبت راجع به کسی که نقشش در ماجراها در حد «مبل گوشه اتاق» بود چندان سرگرمکننده نباشه ... |
اینستاگرام | تلگرام | حمایت |
اولین نفر کامنت بزار
به عنوان یه مرزی تا وقتی عاشق نشید هیچ وقت نخوا...
| پدر و مادرم هیچگاه نگران آینده من یا برادرم ن...
| خشم و عصبانیت شدید من در بزرگسالی که به شکل ج...
| سیندی دختربچهای است هشتساله که چیز زیادی از...
| این پایان داستان لوری شیلره. 15 مارس تا 6 نوا...
| در یه بعدازظهر زمستونی، بعد از یه روز طولانی ...
| به محض اینکه ماشین ما از گیت بیمارستان گذشت، ...
| مادرم میگه که من موهبتی از طرف خدام / پدرم می...
| خداوندا به سخنانم گوش ده و در تفکر من تامل فر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است