• 11 ماه پیش

  • 5

  • 02:29
0
توضیحات

شادی و خوش‌دلی


غزل شمارهٔ ۱۷۱۰


با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم

با چشم تو ز باده و خَمّار فارغیم


خانه گرو نهاده و در کوی تو مقیم

دکان خراب کرده و از کار فارغیم


رختی که داشتیم به یغما ببُرد عشق

از سود و از زیان و ز بازار فارغیم


دعویّ عشق وانگه ناموس و نام و ننگ؟

ما ننگ را خریده و از عار فارغیم


غم را چه زَهره باشد تا نام ما بَرَد

دستی بزن که از غم و غمخوار فارغیم


ای روترش که کاله گران است چون خرم؟  

بگذر، مخر که ما ز خریدار فارغیم


ما را مسلم آمد شادی و خوش‌دلی

کز باد و بود اندک و بسیار فارغیم


بررفت و برگذشت سرِ ما ز آسمان

کز ذوق عشق از سر و دستار فارغیم


درسی که عشق داد فراموش کِی شود؟

از بحث و از جدال و ز تکرار فارغیم


آهن ربای جذب رفیقان کشید حرف

ور نی در این طریق ز گفتار فارغیم


با نور روی مفخر تبریز شمس دین

از شمسِ چرخ گنبد دوار فارغیم


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads