گرد مرده پاشیده روی ده ، بی آبی . کرور کرور اهالی بقچه بسته اند ریز و خرد اثاثشان را به قصد رفتن. مردان ده سرافکنده از بی محصولی زمین و تلف شدن دام هایشان ، روی نگاه در چشم زن و بچه های گرسنه شان را ندارند. دومین سال خشکسالی ، بی زراعتی و بی عوایدی رعیت امان خان برید و او را دق مرگ پیشامد های ده کرد و نفس برید. با نفس بریدن خان ، رعیت هم برید از آسمان و طاق شد طاقتش . آخرین ریش سفیدان ده که تا حرف رفتن می آمد...
من دیشب مردم! هنوز کسی خبر نداره . هنوز کسی نیومده در اتاقم رو باز کنه و بگه چقدر می خوابی ! پاشو دیگه ! چه فایده ! من که پا نمیشم ! حتی اگه همه خودشون رو بکشن . فقط احساس می کنم کف پام خیلی می خاره ....
من دیشب مردم! هنوز کسی خبر نداره . هنوز کسی نیومده...
چمدانش را می بست. بدون اینکه غرغرهای زنش را بشنود که : "می خوای کجا بری مرد؟ مگه به سرت زده ؟! "
سال ها پیش نیز به فکر رفتن افتاده بود. اما ترسیده بود . ترسیده بود خیلی چیزها را از دست بدهد. مثلا خا...
چمدانش را می بست. بدون اینکه غرغرهای زنش را بشنود ...
زیر بازارچه همیشه شلوغ و پر رفت و آمد بود. بوی کهنه دیوارها و دالان های قدیمی عیان می کنه که بازارچه سال هاست که تماشاگر زندگی اجتماعی مردم این شهره. بازار درست در ضلع جنوب شرقی میدان مرکزی همدانه. بز...
زیر بازارچه همیشه شلوغ و پر رفت و آمد بود. بوی کهن...
سلام خاتون
چند دهمین نامه بی جوابم را می نویسم برایت . می نویسم که بدانی چگونه می گذرد این روزهایم بی تو !
این جا روزها آتش می بارد از آسمان روی سرم . تو اما دست برنمی داری از سرم. شره نمی کنی . ک...
سلام خاتون
چند دهمین نامه بی جوابم را می نویسم ب...
ابر صورتی با صدای علیرضا ایرانمهر
هیچوقت کسی را که از صخره های بالای پشت تپه به من شلک کرده بود ندیدم...
شاید سربازی بیست ساله بود چون اگر کمی تجربه داشت میان سه استوار و سه ستوان یک سرباز صفر را بر...
ابر صورتی با صدای علیرضا ایرانمهر
هیچوقت کسی را ک...
شهر خلوت آقای نویسنده با صدای محمد امین چیتگران
میخوام بدونم اگه یکی تو بچگیش بهش تجاوز شده میتونه یه جور دیگه به موضوعات نگاه کنه؟
اون بچه بزرگ میشه اما تا عمر داره حس میکنه معصومیتشو لگد مال کردن ...
شهر خلوت آقای نویسنده با صدای محمد امین چیتگران
م...
داستان پاسخگوی شماره... با صدای آرش بابایی
درد دارد سرم، درد سر
نه دردسر نمیشوم برایت، فقط پشت سرت راه میایم نگاهت هم که نمیتوانم بکنم، از پس کارهایم هم خودم بر میایم تو فقط گاهی بلند معجزه کن با صد...
داستان پاسخگوی شماره... با صدای آرش بابایی
درد دا...
قراری به سرخی یاقوت با صدای ارش بابایی
متر اگر واحد است بعد از چند کیلومتر قدم زدن دل سپر می اندازد که فلانی وصالی در کار نیست...
به معیار گرم چند کیلو آب رفتن و ریختن از تن کافیست که زور عقل بچربد ...
قراری به سرخی یاقوت با صدای ارش بابایی
متر اگر وا...
چرا می ترسی با صدای سعید اسکر زاده
میخوام داستان خودم و پسر سیزده ساله مو براتون بگم، اون روزی رو که یه سوسک توی دسشویی دیده بود و منو صدا کرد سوسک رو بکشم، چه پسر ترسویی حتی دلش نمیومد جلو چشمش سوس...
چرا می ترسی با صدای سعید اسکر زاده
میخوام داستان ...