– مدیر جوانی با ماشین گرونش مشغول رانندگی بود که یه دفعه یه آجر با شدت به ماشینش برخورد میکنه وقتی ترمز میگیره میبینه که یه بچه اونجا ایستاده.
– یه تاجر آمریکایی میخواد به یه ماهیگیر مکزی...
- پسر بچه ای وارد مغازه ه میشه که یه توله سگ بخره ولی از بین همه توله ها اونی رو انتخاب میکنه که میلنگیده
- مرد میانسالی با همسرش در یه شب طوفانی وارد هتلی میشن که تمام اتاقاش پر بود ولی کارم...
– جواب بسیار سادهای که یه دانشجوی فیزیک دانشگاه کپنهاک به این سوال میده در نظر اول باعث رد شدنش میشه
– کشتی غول پیکری خراب میشه و همه تعمیرکارا از تعمیرش عاجز میشن ولی یه تعمیرکار پیر می...
– در جنگ جهانی اول یکی از سربازا از توی سنگرش میبینه که دوستش درست وسط میدان جنگ تیر خورده سرباز با اینکه خطر مرگ رو جلوی چشماش میدید تصمیم میگیره که به کمک دوستش بره…
– آرایشگری بود که به...
– پدربزرگی با نوهاش تو کلبهای کنار رودخونه زندگی میکردن یه روز با سبد زغال یه آزمایشی میکنن
– جولیا تازه وارد مدرسه جدیدش شده بود و چون قیافه خیلی زیبایی نداشت از همون اول مورد تمسخر قرار...