چند تا ککومک بالای لپاش بود. قدش دقیقاً اندازۀ من بود شاید فقط یک یا دو سانت کوتاهتر و امان از چشماش!! چشمای متوسط. کاملاً معمولی و خالی از هر اغراق و اضافه ای. نه درشت و نه ریز. دقیقاً به اندازه. چشمایی که چنان معصومیت آرامش بخشی توش موج میزد که میشد یک عمر توی ساحلش بدون هیچ تلاشی از قدم زدن در سکوت لذت برد. اون روز برای اولین بار دختری رو دیدم که توی چشماش اقیانوس داشت. اقیانوس آرام. اما ته آسمون اقیانوس چشماش، آروم آروم نشانه های طوفان دیده میشد.
پادکست (جهان اساطیر) کار جدید «بازندۀ شمارۀ یک» بارگذاری شد. شما میتوانید تخصصی ترین پادکست در مورد اساطیر ایران و جهان هم اکنون در «castbox» و «شنوتو» و «googel adcast» در دسترس شماست
شما میتوانید با عضویت در کانال تلگرامی برنامه به فایل های نوشتاری و سایر فایل های تکمیلی دسترسی داشته باشید
اولین نفر کامنت بزار
من الان باید این جا...
«رامین» پرنده بودن...
این یارو یه تیکه میگه...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است