فریادگر عشق
تاریخ، به مکه رسیده است تا شروعی دیگرگونه را رقم بزند؛ آغازی دیگرگونه در خاکی آفتاب سوخته، در خاکی تشنه، در خاک آکنده از دختران زنده به گور، در خاک آرزوهای زیر خاک. تاریخ ایستاده است تا بنویسد؛ تا پنجره ها را به خواندن فراخواند و کوچه ها را به شنیدن. ایستاده است تا در دل صخره ها و سنگریزه ها، نور جاری کند.
تاریخ، به مکه رسیده است و کسی از آسمان به زمین پا می گذارد. با دست هایی از روشنی آکنده و از نور آکنده.
فریادگر آزادی، فریادگر عشق و آزادگی است؛ این که از دامن تاریخ، پا بر خاک مکه می گذارد و افلاک، پا به پای او حرکت می کنند.
نقطه ثقل تاریخ است؛ این که ابرها، بر فرازش سایه می گسترند، این که قلم در دست هایش به فریاد آمده و می گوید: «اقراء».
اینک، تو پیامبر خدایی و راه آسمان، از دست های تو می گذرد.
تاریخ در مکه می ایستد تا شروعی دیگرگونه را رقم بزند، تا صدایی رسا، در گوش خاک بپیچد، تا آرزوهای زنده به گور شده را از خاک بیرون کشد، تا از خاک، به افلاک پل بزند.
دیوارها، به سایه آسمانی ات دست می کشند. درخت ها، اقتدا به صلابتت می کنند.
دست هایت، بهاری دیگرگونه را برای خاک، به ارمغان آورده است.
تو، تاریخی تازه ای که چون چشمه ای زلال، از حرا جاری شدی تا دل های تشنه را از آنچه در سینه داری، بنوشانی.
علی سعادت شایسته
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک، زندان تو گشت، ای مه زند...
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود ک...
واقعیت این است که برای هیچ کدام از ما نیمه ای وجود ندارد
به دنبال نیمه گمشده خود گشتن اشتباه محض است
زیرا ما اصلا نیمه نیستیم
هر کدام از ما یک "من" هستیم.
"من"ی که باید قوی، مستقل، شاد و آزا...
واقعیت این است که برای هیچ کدام از ما نیمه ای وجود...
خیلی از مردم میگن !!!!
بابا دلت پاک باشد . دل پاک باشد ، کافی است!
جواب به این اشخاص که پاکی دل رو ملاک خوبی وبهشت میدونند اینه :
آنکس که تو را خلق کرده است ، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط می...
خیلی از مردم میگن !!!!
بابا دلت پاک باشد . دل...
از استاد محمد بهمن بیگی :
آری از پشت کوه آمده ام،
چه میدانستم اینور کوه باید برای ثروت حرام خورد
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به ...
از استاد محمد بهمن بیگی :
آری از پشت کوه آمده ا...
بنام خدا
میگوید مارگیری ماری عظیم وظاهرا بیجان رااز کوهستان پر برف به شهر آورد تا مردم را به حیرت اندازد مردم زیادی برای تماشا جمع شدندچون خورشید به آن مار عظیم تافت جان گرفت واز هر طرف به حرکت درآمد...
بنام خدا
میگوید مارگیری ماری عظیم وظاهرا بیجان را...
تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت: آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خی...
تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت: آقا بب...
سگ گله ای بمرد ، چون صاحبش خیلی ﺁن را دوست داشت ، او را در یکی از مقابر مسلمین دفن کرد!
خبر به قاضی شهر رسید و دستور داد او را احضار کنند و بسوزانند، زیرا او سگ خود را در قبرستان مسلمانان بخاک سپرده ...
سگ گله ای بمرد ، چون صاحبش خیلی ﺁن را دوست داشت ، ...