ارسلان ترابی داستان را در سال ۱۳۸۶ نوشته است و در روزهای اول آخرین ماه تابستان ۱۴۰۱ بود که آن را دریافت کردم و تصمیم گرفتم بلند بخوانمش تا شما هم بشنوید. این جهان جوانهای امیدوار نیکخو کم دارد و هر روز هم آنها را نابود میکند. امیدوارم همه جوانان به خیر و نیکی بمانند و نور ِراه آینده باشند!
ماجرای دردناک این داستان به نظرم چنان ارزش بازگفتن و شنیدن داشت که دوست داشتم بخوانمش و تا چنین ماجرایی در گوشهگوشههای جهان تکرار میشود باشد که بدانیم هنوز ای بسا کارها و بارها برزمین مانده است. شاید از نگاه گروهی داستان مکرری باشد که بارها رخ داده است اما تا زمانی که این داستان قصهی زندگی بیش از نیمی از زنان جهان است باید آنقدر گفته و شنیده شود تا آنچه باید دگرگون شود دگر شود.
باشد روزی که زنان جهان چنین پایان تلخی را در زندگی تجربه نکنند.
باکرهی صخرهها
داستانی از
✍🏼#ارسلان_ترابی
🎙اجرای شنیداری #شهرزاد_فتوحی
💻تنظیم #مه
اولین نفر کامنت بزار
چند دقیقهای هر شب دل بده به قصههایی که کلاف ِ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است