• 4 سال پیش

  • 45

  • 03:33

زنش قرار بود بره آلمان و برگرده... - fبومرنگگt

رادیو باران
0
توضیحات
زنش قرار بود بره آلمان و برگرده. هیچ حرفی از پناهندگی نبود. بعد از اون اتفاق روز به روز ساکت تر، اخمو تر و گنگ تر شد. تنها کار زندگی اش قدم زدن بود. از خونه به مغازه، از مغازه به ساحل، از ساحل به خونه. و عجیب تر اینکه هر روز با چند تکه سنگی که در دست داشت به ساحل می رفت تا بتونه با تمام زوری که توی بازوهای تنهاش باقی مونده بود به سمت دریا شلیک کنه. یه روز با مشورت چند تا از دوستای دوران دبیرستان یه بومرنگ خریدیم. بهش گفتم ببین اینطوری پرت میکنی و دوباره برمیگرده. پرسید: اگه برنگشت چی؟ متن زیبای پدرام مسافری (بخش اول) بخش دوم متن مهیار افشار میکس و مسترینگ مهیار موزیک

با صدای
مهیار افشار
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads