گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشید سلیمان آثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود
زاهد شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود
عقلم از خانه به دررفت و گر می این است
دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود
صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می
تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی ن...
حافظ خوانی- بیا و کشتی ما در شط شراب انداز(قسمت اول)
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
ک...
حافظ خوانی- بیا و کشتی ما در شط شراب انداز(قسمت او...
حافظ خوانی -در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد(قسمت دوازدهم)
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
...
حافظ خوانی-دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند(قسمت نهم)
دوش وقـت سـحـر از غصه نـجاتم دادند وَندَر آن ظلمتِ شـب آب حـیاتم دادند
بـیخود از شَـعشَـعهِ پـرتو ذاتم کردند ...
حافظ خوانی-دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند(قسمت نهم...
حافظ خوانی-دمی با غم به سر بردن(قسمت سوم)دمی با غم به سر بردن دمي با غم به سر بردن جهان يک سر نمي ارزد
به مي بفروش دلق ما کز اين بهتر نمي ارزد
به کوي مي فروشانش به جامي بر نمي گيرند
زهي سجاده تقوا ...
حافظ خوانی-دمی با غم به سر بردن(قسمت سوم)دمی با غم...
حافظ خوانی-چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
چـو بـاد عـزم سـر کـوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکـبار خواهم کرد
هـر آب وروی کـه اندوختم زدانش و دین
نـثـار خ...
حافظ خوانی-چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
چو ب...
حافظ خوانی-هوس باد بهارم به سر صحرا برد(قسمت هشتم)
هوس باد بهارم به سر صحرا برد
هوس باد بهارم
به سر صحرا برد
باد بوی تو
بیاورد و قرار از ما برد
هرکجا بود دلی
چشم تو برد از راهش
نه دل خسته
بیمار ...
حافظ خوانی-هوس باد بهارم به سر صحرا برد(قسمت هشتم)...
حافظ خوانی-جانا تو را که گفت که اخبار ما مپرس(قسمت هفتم)
جانا تو را که گفت که اخبار ما مپرس
جـانا ترا که گفت که احـــوال ما مپرس
بیگانـه گـرد و قصه
هیـچ آشنا مپرس
ز آنجا که لطفِ
شامل و...
حافظ خوانی-جانا تو را که گفت که اخبار ما مپرس(قسمت...
حافظ خوانی-صبا به تهنیت پیر می فروش آمد(قسمت پنجم)
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
صـبا بــه تهنیـت پیر می فـروش آمد
کـه مـوسـم طرب و عیش وناز ونوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و بـاد نافـه گشای
...
حافظ خوانی-صبا به تهنیت پیر می فروش آمد(قسمت پنجم)...