توضیحات
غزل شماره 369:
ما ز ياران چشم ياری داشتيم
خود غلط بود آن چه ما پنداشتيم
تا درخت دوستی برگی دهد
حاليا رفتيم و تخمی کاشتيم
گفت و گو آيين درويشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتيم
شيوه چشمت فريب جنگ داشت
ما غلط کرديم و صلح انگاشتيم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتيم
نکتهها رفت و شکايت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتيم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتيم
تعبیر غزل 369:
در طول زندگی به افراد نامناسب اطمینان کرده اید که شما را در مسیر زندگی تنها گذاشته و بی وفایی کرده اند. تکیه کردن به این انسان ها باعث پشیمانی شما شده است. بهتر است از این به بعد به توانایی ها و استعدادهای خود تکیه داشته باشید، دوباره بلند شوید و از نقطه اول شروع کنید که با تلاش و توکل بی شک موفقیت با شما خواهد بود
با صدای
موسوی گرمارودی
ایمان اسلام پناه