توضیحات
غزل شماره 336:
مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم
طاير قدسم و از دام جهان برخيزم
به ولای تو که گر بنده خويشم خوانی
از سر خواجگی کون و مکان برخيزم
يا رب از ابر هدايت برسان بارانی
پيشتر زان که چو گردی ز ميان برخيزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشين
تا به بويت ز لحد رقص کنان برخيزم
خيز و بالا بنما ای بت شيرين حرکات
کز سر جان و جهان دست فشان برخيزم
گر چه پيرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
تا سحرگه ز کنار تو جوان برخيزم
روز مرگم نفسی مهلت ديدار بده
تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخيزم
تعبیر غزل 336:
از فرصت هایی که برای شما پیش می آید کمال استفاده را بکنید و قدر لحظه های زندگی را بدانید تا بعدا دچار پشیمانی و حسرت نشوید. اراده و عزم عالی دارید، کافیست از موقعیت های خوب استفاده کرده و همچنان امید خود را حفظ کنید تا به اهداف خود دست پیدا کنید. به پروردگار توکل کنید و با بزرگان و افراد باتجربه مشورت کنید.
با صدای
موسوی گرمارودی
ایمان اسلام پناه