• 2 سال پیش

  • 17

  • 02:10

غزل و تعبیر شماره 120 - غزل شماره 120

فال حافظ
0
توضیحات
غزل شماره 120: بتی دارم که گرد گل ز سنبل سايه بان دارد بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد غبار خط بپوشانيد خورشيد رخش يا رب بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد ز چشمت جان نشايد برد کز هر سو که می‌بينم کمين از گوشه‌ای کرده‌ست و تير اندر کمان دارد چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق به غماز صبا گويد که راز ما نهان دارد بيفشان جرعه‌ای بر خاک و حال اهل دل بشنو که از جمشيد و کيخسرو فراوان داستان دارد چو در رويت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل که بر گل اعتمادی نيست گر حسن جهان دارد خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس که می با ديگری خورده‌ست و با من سر گران دارد به فتراک ار همی‌بندی خدا را زود صيدم کن که آفت‌هاست در تاخير و طالب را زيان دارد ز سروقد دلجويت مکن محروم چشمم را بدين سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد ز خوف هجرم ايمن کن اگر اميد آن داری که از چشم بدانديشان خدايت در امان دارد چه عذر بخت خود گويم که آن عيار شهرآشوب به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد تعبیر غزل 120: قصد انجام کاری را دارید، بهتر است با دیگران مشورت کرده تا بعدا پشیمان نشوید. ظاهربینی کار دست شما داده و مشکلاتی ایجاد خواهد شد.وقت را هدر ندهید و با عزم راسخ و استفاده از تجربه دیگران جلو بروید. برای رسیدن به مراد دل با تحمل رنج و سختی را داشته و با دقت و تلاش و سرعت عمل اقدام کنید. فعلا برای ازدواج زود است.

با صدای
موسوی گرمارودی
امیر رضایی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads