راهب گناهکار
دو راهب در مسیر زیارت خود، به قسمت کم عمق رودخانه ای رسیدند.
لب رودخانه، دختر زیبایی را دیدند که لباس گرانقیمتی به تن داشت.
از آنجایی که ساحل رودخانه مرتفع بود و آن دختر هم نمیخواست...
تکرار
پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه وار خندیدند. بعد از لحظه ای دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند، او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر ...
تکرار
پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه ای برای حض...