پری به ازور زنگ زد و با شنیدن صدای او قلبش لرزی...
شیرین از ازور خواست تا در سخنرانی یک استاد به د...
در حالیکه افراد ناشناس ماسک زده مهمانها را تهدی...
پری باید به نفع ازور د دادگاه رای میداد
...
استاداعظم و ازور باهم دیدار کردند و ازور متوجه ...
پری یکدل شد و به شیرین زنگ زد شیرین باهمان صدا...
هر یک از دختران جای خاصی در خانه انتخاب کردند و...
شیرین تمام کارهای اسباب کشی را انجام داده بود ب...
مهمانان متوجه خبر جدیدی شده و سوژه انفجار بمب ...
بالاخره پری دعوت را برای رفتن به خانه شان در تع...
پری در خانه ازور با کنجکاوی به همه چیز نگاه میک...
عشق پری نعلبنداوغلو به ازور همچون دانه ای در دل...
مدیوم در حال گرفتن فال درجمع زنان بود که پری و...
تعطیلات کریسمس بود و همه دانشجوها به خانه هایشا...
مدیوم واردشد و زنهای حاصر در مهمانی سرازپا نمی ...
کلاس ازور از روشهای متفاوتی برلی شناخت خدا ،دان...
بحث داغی در مورد سگ و نگهداری سگها و تغییر فره...
پری تمام توانش را برای مطالعه گذاشته بود
...
اولین کلاس ازور برگزارشد کلاسی متفاوت با چیدمان...
زن تاجر کارخانه شکلان سازی راه انداخته بود شکلا...
پری بدای گرفتن درس خداوند به اتاق استادازور رفت...
پری دوبار به استانبول سفر کرد پولش رو به اتمام ...
پری دوان دوان به محل سمینار درباره خداوند رسید ...
پری شاهد مردمی بود که مشغول امدوشد بودند و هر ک...
شب بعد از مراسم عروسی همه دررخانه سلما و منصور ...
پری برای عروسی برادرش به استانبول برگشت
...
همه ما خاطراتی در یک جعبه داریم و گاهی در جعبه ...
جشن تولد شیرین بود و پری کادویی گرون برایش تهیه...
پری،مدام به خانه زنگ میزد و اکثر اوقات در زمانه...
پری در محوطه دانشگاه گم شد و به کتابخانه ای برخ...
بحث برسر میز غذا گرم بود و پری شنونده اما دیگر ...
پری در مراسمی ورودی شرکت کرد و چشمش به پسری دو...
پری لباس و کفش ورزشی برای خودش خرید تا روزها بد...
مهمانان دور میز در مورد مسائل سیاسی بحث میکردند...
با بازگشت پدرو مادر پری به استانبول ،او به شدت ...
پری و پدرو مادرش با راهنمایی یکی از دانشجویان ا...
پدر و مادر پری در مراسم جشن ورودی دانشگاه اکسفو...
پری وارد سالن شد و به سرمیز رفت که همه مهمانان ...
پدر پری در پی فرستادن او برایرتحصیل به خارج از...
دنیز عکس گمشده مادرش را به او میدهد و از پری مت...
سلما به حج میرود و وقتی برمیگردد منصور دچار سکت...
فضای خانه هر روز سردتر میشد و...
پری و دخترش بالاخره به محل مهمانی رسبدند و وارد...
پری اولین باری را به یاد می اورد که بچه در مه ر...
رسم بود همسایه ها دور هم جمع میشدند و فرش میشست...
پری مورد حمله سارق کیفش قرار میگیرد.و ناگهان .....
پری و پدرش با هم گرم صحبت میشوند....
ماموران به خانه نعلبنداوغلو امدند و همه اعضا خا...
پپری بدنبال دزد می دود با تمام توانش و او را پی...
پری و کودکیش
تناقض و تضاد بین پدرو مادرش<...
در این کانال در کنارتان هستم تا بسوی اگاهی و رشد گام برداریم🌹
کامنتی ثبت نشده است
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است