اندوه
هنگامی که اندوه من به دنیا آمد از او پرستاری کردم و با مهر و ملاطفت نگاهش داشتم.
اندوه من مانند همه چیزهای زنده بالا گرفت و نیرومند و زیبا شد، و سرشار از شادی های شگرف.
من و اندوهم به یکدیگ...
اندوه
هنگامی که اندوه من به دنیا آمد از او پرست...
«شکست»
شکست،شکست من تنهایی من
و دوری من؛
تو پیش من از هزار پیروزی عزیزتری،
ودر دل من از همه ی افتخارهای این جهان شیرین تری.
شکست،شکست من،خودشناسی من و سرپیچی من،
از توست که می دانم ه...
ای دوست
ای دوست من ای دوست من ! من آن چیزی نیستم که تو می پنداری . ظاهرم چیزی نیست جز لباسی که از نخ های سادگی و نیکی با دقت بافته شده است تا مرا از مزاحمت های تو و تو را از اهمال و فراموشی من در اما...
ای دوست
ای دوست من ای دوست من ! من آن چیزی نیستم ...