• 7 سال پیش

  • 44

  • 02:01

پیامبر و دیوانه (شکست)

عطیه شیخ زاده
8
توضیحات
«شکست» شکست،شکست من تنهایی من و دوری من؛ تو پیش من از هزار پیروزی عزیزتری، ودر دل من از همه ی افتخارهای این جهان شیرین تری. شکست،شکست من،خودشناسی من و سرپیچی من، از توست که می دانم هنوز جوانم و پای چابک دارم و به دام تاج شمشاد پژمرده نمی افتم. در توست که به تنهایی رسیده ام و لذّت رانده شدن و دشنام شنیدن را چشیده ام. شکست،شکست من،شمشیر و سپر درخشان من؛ در چشمان تو خوانده ام که بر تخت نشستن یعنی برده شدن، و فهمیده شدن یعنی هموار شدن، و دریافته شدن یعنی به نهایت خود رسیدن و مانند میوه ی رسیده ای به زمین افتادن و خورده شدن. شکست،شکست من،همراه دلاور من،تو سرودهای مرا خواهی شنید،و فریادهای مرا،و سکوت مرا، و هیچ کس جز تو با من سخن نخواهد گفت از تپش بال ها، و خیزش موج ها، و از کوه هایی که شباهنگام می سوزند، و تنها تویی که از شیب صخره ی روح من بالا می آیی. شکست،شکست من،دلیری بی مرگ من من و تو با طوفان خواهیم خندید، و باهم گور همه ی آنهایی را که در ما می میرند خواهیم کند و با اراده در آفتاب خواهیم ایستاد و خطرناک خواهیم بود.

با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads