راه #برگشت همیشه بود و هست این را میدانم. ولی درهیچ کدام از #داستان ها و #افسانه های کودکی ام نخواندم که #قهرمان هیچ داستانی به عقب برگردد. من هیچ گاه به عقب برگشتن را یاد نگرفتم. این داستان بی پایان...
راه #برگشت همیشه بود و هست این را میدانم. ولی دره...
گاهی به ذهنم میرسد که آیا کسی از #ماهی سیاه کوچولو خبر دارد؟ از قهرمان قصه های #کودکی ما؟ قبول دارم، #روح بعضی ماهی ها چنان بزرگ است که در #برکه نمی ماند. این را خوب میدانم، ولی آیا دنیا چیزی بیشتر ...
گاهی به ذهنم میرسد که آیا کسی از #ماهی سیاه کوچول...
همه چیز آن روز اتفاق افتاد که پدرم ماشین را کنار جاده نگه داشت تا استراحت کند. بقیه ی خانواده کنارهم پشت ماشین خواب بودند. یک نگاه به آنها انداختم. برادرم با دهان باز به شیشه تکیه داده بود و خواهرم ...
همه چیز آن روز اتفاق افتاد که پدرم ماشین را کنار ...
When I look back, there’s only one picture to remember.
I'm sitting next to a driver.
The driver's face is unknown.
But in my imagination, the driver is someone who I will see in the future. I don'...
When I look back, there’s only one picture to reme...