یعنی تموم حس میکنم این آخرین روزای با هم بودنه
یعنی تموم باید برم وقتی دلت با رفتنه
میرم ولی هرجا برم رویای تو صد سال دیگم با منه
میرم ولی یادم بیوفت هرجا چراغی روشنه
من آرز...
یعنی تموم حس میکنم این آخرین روزای با هم بودنه<...
رفتنت نزدیکه چون دلم آشوبه
چون درست چند وقته خیلی حالت خوبه
دستمو نمیگیری یعنی قلبت اینجا نیست
عشق من خانومم درد تو اینا نیست
بری چی میمونه برای من آخه من
رفتنت نزدیکه چون دلم آشوبه
چون درست چند...
چشمای تو یعنی دریای سینه ریز یعنی یه برکه با آرایش غلیظ
چشمای تو یعنی آیینه ی خودم من بی چشای تو شاعر نمیشدم
حستو ازم نگیر که از هوای تو بگم من ترانه خون شدم که از چشای تو بگم
...
چشمای تو یعنی دریای سینه ریز یعنی یه برکه با آ...
اون که یک سال پشت هم ممتد
بی دلیل و بهونه خیلی بد
زنگ آخر منو کتک میزد
من باهاش کار دارم این روزا
اون که چند سال رو همین گردم
کیفشو تا کلاس میبردم
...
اون که یک سال پشت هم ممتد
بی دلیل و بهو...
کجا باید برم یه دنیا خاطرت تو رو یادم نیاره
کجا باید برم که یک شب فکر تو منو راحت بزاره
چه کردم با خودم که مرگ و زندگی برام فرقی نداره
محاله مثل من توی این حال بد کسی طاقت بیا...
کجا باید برم یه دنیا خاطرت تو رو یادم نیاره
چنان مردم از بعد دل کندنت که روح من از خیر این تن گذشت
گلایه ندارم نرو گوش کن تو باید بدانی چه بر من گذشت
تو باید بدانی چه بر من گذشت زمانی که دیدم کجا میروی
تقاصت همین است عزیز د...
چنان مردم از بعد دل کندنت که روح من از خیر این ...
بر تن مکن این خرقه را چون عشق در جان تو نیست
این حجره داران را مبین این جامه دکان تو نیست
از هرچه تزویرت کند این جامه یعنی دور شو
حتی سلیمانی اگر این جامه یعنی مور شو
ا...
بر تن مکن این خرقه را چون عشق در جان تو نیست
مرا زخاطرِ تو هیچکس جدا نکند
که دشمنم به دلم این جفا روا نکند
برا حالِ کسی چون من از گذشته مگو
که دردِ خاطره را خاطره دوا نکند
به این منِ همه بی دل فقط مگو مجنون
که حق...
مرا زخاطرِ تو هیچکس جدا نکند
که دشمنم به ...
همین که اول پاییز رفته ای
یعنی هجوم غربت من را کشانده تا دشت
به جان هر دوی مارا قسم نخور عشقم
به جان هردوی ما باز برنخواهی گشت
بارون نیاد پاییز نخواد بغض منو کی میتونه خالی ...
همین که اول پاییز رفته ای
یعنی هجوم غربت ...
بس که نادیده گرفتن مارو
با خودم با همه دنیا قهرم
هیشکی یادش نمیاد کی بودیم
عاشق حافظه ی این شهرم
وقتی گریم میگیره میخندم
نمیدونم با خودم چند چندم
زندگی کر...
بس که نادیده گرفتن مارو
با خودم با همه ...
روزبه بمانی(زادهٔ ۷ آذر۱۳۵۸) شاعر، ترانهسرا و خواننده ایرانی است. بمانی از نوجوانی به حافظ و سعدی علاقه داشت. او رفته رفته به شعر نو علاقهمند شد و با آثار اخوان ثالث و فروغ فرخزاد آشنا شد. او در ۱۸ سالگی اولین شعر خود را در قالب شعر نو و تحت تأثیر اشعار سهراب سپهری و احمد شاملو نوشت و در ۱۹ سالگی اولین ترانهاش را سرود. روزبه بمانی پس از خواندن قطعهٔ کجا باید برم به عنوان تیتراژ و موسیقی متن فیلم لاتاری محبوبیت بسیاری کسب کرد.
کامنتی ثبت نشده است
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است