از میان موجهای دریا داستانش را برایم میخواند:
"او آنجا نشسته بود، روبهروی پنجرهای که به هیچ منظرهای ختم نمیشد، و در دلش چیزی گم شده بود. چیزی که نه نام داشت و نه شکل، اما سنگینیاش درون سینهاش میکوبید. هیچکس خبر نداشت که او هر روز با اشباحی حرف میزند که فقط خودش میبیند؛ اشباحی از زنانی که پیش از او آمده بودند، زندگی کرده بودند، عاشق شده بودند، شکست خورده بودند، و از میان دیوارهای ناپیدای سکوت گذشته بودند. او فقط میخواست کسی باشد که دیده شده. نه برای زیبایی، نه برای دانایی، فقط برای اینکه بوده. برای اینکه نشسته، خیره شده، و نرفته."
بصورت رسمی از تمامی پلتفرمهای رسمی #پادکست منتشر شد.
🎧در شنوتو آنلاین گوش کنید
👇👇👇
https://shenoto.com/channel/podcast/noovooo
🎧در کست باکس آنلاین گوش کنید
👇👇👇
https://castbox.fm/va/2810504
اولین نفر کامنت بزار
زن، برای اولین بار لبخند زد.
اپیزود دیوانه
الهام گرفته از داستانی واقعی
نامِ آن دلتنگیست که نه از نبودِ کسی، نه از خاط...
هیچ
🍂🍁به بهانه...
اپیزود تب و تاب
چقدر قشنگه وقتی فقط من میدونم...
🎧 اپیزود تازه رادیو تاسیان منتشر ش...
«توجه: این اپیزود دارای ادبیاتی آزاد...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است