الهام گرفته از داستانی واقعی
موسی موند و یک وصیتی که تا ابد تمومی نداشت. از پدرش هم ارثیهی خاصی واسش نموند. روزی که پدر ارث رو تقسیم میکرد، خونه رو بخشید به برادر بزرگِ آقا موسی، زمین کشاورزی رو داد به خواهر بزرگِ آقا موسی، مایملکهای کوچیک رو وقف خیریه کرد و وقتی نوبت موسی شد گفت:
«موسی بابا، من باارزشترین چیز دنیامو میدم به تو. باباجان، من ۸۰ سال نماز و روزه بدهی دارم، یه چند تا طلبکار هم دنبالم بودن توی این سالها، اونا واسه تو بابا...»
اینبار هم تا آقا موسی بیاد چیزی بگه، پدرش با چشمان باز و با نیمچه لبخندی که داشت، جان به جانآفرین تسلیم کرد.
یک روز معمولی / طنز
نویسنده و کارگردان صوتی امیرعلی مهاجری
میکس و تنظیم صدا توسط محمد رضا اکرادی
تهیه و تولید توسط استودیو نوو
پخش اختصاصی از رادیو تاسیان
اولین نفر کامنت بزار
نامِ آن دلتنگیست که نه از نبودِ کسی، نه از خاط...
هیچ
🍂🍁به بهانه...
اپیزود تب و تاب
چقدر قشنگه وقتی فقط من میدونم...
🎧 اپیزود تازه رادیو تاسیان منتشر ش...
«توجه: این اپیزود دارای ادبیاتی آزاد...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است