توضیحات
خورشید را به دیدار تو پنهان میکنم.
آن بلندترین نُت
روی لبهای ارغوانیات را
به آمدنات گره میزنم؛
و این بار
کلمات را
به اتهام نبودنِ گل سرخ
مینویسم.
فاصله را
در نبود عطرآگین حضورت
معنی میکنم –
و آن ”منِ تو“ را
بیآنکه نوشته شود حتی؛
آواز شب میکنم.
هرآنکس که قلم برمیدارد
بی اراده –
محکومِ نام تو میشود
و شعر را
به حضورت میآلاید.
غیر از بودن،
تنها سرودن است که پرواز میدهد؛
تمام این نوشتههای بی مخاطب را.
و تو
به ناکجا آباد آن جنگلِ متروک میخزی.
برای نیافتنات
تمام این شعر را
نذر کردهام.
امین هوشمند
30 فروردین 1395