خانه ی پدری قصه ای است کوتاه نوشته ی شهربان حکیمی برخواسته از عمق تخیلات او
قصه خانه ی پدری به نحوی واقعیت ها را با تخیلات آمیخته که فکر هر خواننده و شنونده را با خود تا آخر داستان همراه می کند
این قصه توسط کانون ندای باران بصورت صوتی اجرا و عرضه شده است
عوامل این پروژه عبارتند از :
داود حجازی - باران آقاجانی - فاطمه نجفی - زهرا بایرامی - زهرا نواده - سمیرا بهشتی - شهرداد بدلی و مهدی باباپور
فریادگر عشق
تاریخ، به مکه رسیده است تا شروعی دیگرگونه را رقم بزند؛ آغازی دیگرگونه در خاکی آفتاب سوخته، در خاکی تشنه، در خاک آکنده از دختران زنده به گور، در خاک آرزوهای زیر خاک. تاریخ ایستاده است تا...
فریادگر عشق
تاریخ، به مکه رسیده است تا شروعی دی...
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک، زندان تو گشت، ای مه زند...
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود ک...