همینطور و همه اتاق رو ور میرفتم با چشمام. موقعی که نشستم بعد از سجده، تشهد بگم چشمم افتاد زیر تخت و یچیزی شبیه شناسنامه دیدم. نباید اینکار رو میکردم. ولی دستم رفت زیر تخت. دیدم روی شناسنامه نوشته غلامحسین صفاتی دزفولی. متولد آبادان. اینها رو خوندم و سریع گذاشتم سرجاش. محکم زدم تو پیشونیم و خودم رو سرزنش کردم که خدایا چرا من اینکار رو کردم. خیلی ملامت کردم خودم رو. ما نباید تو کار سازمانی همدیگه رو میشناختیم.
اولین نفر کامنت بزار
خلاصه ای برای گرامی داشت مرحوم مهدی غیوران
طیب حاج رضایی
فرزند حسین علی
شغل ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است