پری شاهد مردمی بود که مشغول امدوشد بودند و هر کدام دغدغه خود را داشتند
لباسها و کفش ورزشی خریده بود و گاهی می دوید و ان روز هم دوید و زمانی که ایستاد چشمش افتاد به اگهی همایش دانشگاه با حضور سه پروفسور با موضوع خداوند .....
اولین نفر کامنت بزار
شب بعد از مراسم عروسی همه دررخانه سلما و منصور ...
پری برای عروسی برادرش به استانبول برگشت
...
همه ما خاطراتی در یک جعبه داریم و گاهی در جعبه ...
جشن تولد شیرین بود و پری کادویی گرون برایش تهیه...
پری،مدام به خانه زنگ میزد و اکثر اوقات در زمانه...
پری در محوطه دانشگاه گم شد و به کتابخانه ای برخ...
بحث برسر میز غذا گرم بود و پری شنونده اما دیگر ...
پری در مراسمی ورودی شرکت کرد و چشمش به پسری دو...
پری لباس و کفش ورزشی برای خودش خرید تا روزها بد...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است