توضیحات
▨ نام شعر: سفری در پیش است▨ شاعر: تورج نگهبان▨ با صدای: تورج نگهبان▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــسفری در پیش استسفری دور و درازسفری در آغازسفری به بلندای زمین تا خورشیدو به پهنای دیار تردیدسفری به فراسوی جهانِ خاکیعالمِ افلاکیدر گذرگاهِ غریبی که نه صبح است و نه شامنه نشان است و نه نامنه خزانی، نه بهارنه زمانی در کارساعتِ قلب ز کار افتادهستبا زمان، جان دادهستسفری نرم و سبکبه سبکبالیِ پرواز خیالبینیاز از پر و بالبینیاز از همه خوبی و بدیکینههای ابدیحیله و دانشِ انسانِ دوپاآدمِ سربههواآدم؛ این ذرهی ناچیز بزرگآدم؛ این برّهی در قالب گرگجُنگی از حادثهی اوج و حضیضمشتی از فلسفهی ضد و نقیضگاه تا عرشِ خداوند در اوجگاه بر کشتیِ بشکسته ز موجسفری در پیش استسفری دور و درازسفری در آغازسفری در پیش استسفری دور و درازسفری در آغازمن از این سفر دور و درازبازمیگردم و، بازدوست دارم که تو با من باشیهمه با من باشندهمه اینها که کنون اینجایندیا که بعد از من و ما میآیندهمهی ما که به یک شاخهی بودن وصلیمهمهی ما که ز یک خون و هزاران نسلیمهمه آنان که تواناییِ معنا دارندهمه آنان که دلی عاشق و شیدا دارنددوست دارم همه با من باشندغمِ من، دوستِ من،دفتر من، عشقفرزند، پدر، مادرِ مندوست دارم همه با من باشند.▨تورج نگهبان