اولین هفتهای که باهم بودند چیس تقریبا هر روز بعد از کارش به دیدن کیا میآمد و زمان زیادی را باهم کانالهای جدیدی را کشف میکردند. کیا در تمام این گشتنها به دنبال جمع کردن نمونهها و نقاشی بود. فقط دانستن اینکه کسی کنارش خواهد بود به او حال و هوای جدیدی داده بود. اما این رابطه، مانند راز بود
اولین نفر کامنت بزار
مادر چیس اندروز، پتی لاو، برای دادن اطلاعات مهم...
کیا از ده روز پیش که با چیس به پیک نیک رفته بود...
رابطه جدید کیا، با استرسها و ترسها ادامه دارد...
چندین سال از قرار با تیت گذشت و کیا در تنهایی خ...
حالا چند روز از قرار چند سال پیش گذشته بود و با...
روز چهارم ژوئیه کیا با پای برهنه در تالاب پیش ر...
کلانتر و معاونش در ادامه تحقیقات، به نکته جدیدی...
حالا هر کلمه جدید، داستانی به دنبال داشت و هر ج...
نوشته: دلیا اونز، ترجمه: آرتمیس مسعودی || زندگی...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است