توضیحات
من یه قُلِ دیگه هم داشتم
قول داده بودیم هیچوقت چشامونو باز نکنیم
من دیرتر به دنیا اومدم زودتر چشامو باز کردم
اون سرِ قولِش موند
همهی آدما دو نفرن، یکیشون حرف میزنه اون یکی عمل میکنه
اون یکیِ من مُرده به دنیا اومد
بعدش افتادم تو خونهای که دَر نداره
بی رفت و اومد!
اولش دلخوش بودم به پنجرهها به اینکه آسمونو میبینم
اما پردهها اونوَرِ پنجرهس
از یه جایی به بعد کرکرههارو دادن پایین
میدونستن اونی که میتونه پنجره رو باز کنه مُرده
دلم واسه آسمون تنگ شده
هر لحظه قولَمو تکرار میکنم
نمیتونم پاش وایسَم
خیلی وقته چشام بازه
نمیتونم ببینم نمیتونم
Narrator : @emad.ashrafian
Art Director & Producer: @azdadproduction
Sponsor: @arian.morabi
~~~~~~~~~~~~~~
#گوینده #گویندگی #پادکست #دیالوگ #مونولوگ #عماد_اشرفیان #متن #اضداد
#Narrator #Narration #Dialogue #Declaime
#azdad #Monologue #Podcast #Text #Poem #Emad_Ashrafian #azdadproduction