یه روز خانمی که می شناختمش بهم گفت مادر، عمه یا مادربزرگی که برای نشون دادن عشقش مجبورتون می کنه بیش از حد غذا بخورید فقط یک کلیشه و مثال نیست بلکه این افراد تو خیلی از خانواده ها وجود دارن. اونا واقعا فکر می کنند که هرچی بیشتر غذا بپزن، بیشتر عشقشون رو نشون دادن و شما هم هرچی بیشتر بخورید عشق بیشتری به اونا دارید. تو خانواده ی این خانم، دوست داشتن و یه تیکه بزرگ لازانیا با هم مساوی بودند و این، ارثی بود که مادربزرگ خانواده به جا گذاشته بود. قرعه آشپزی و مهمونی به هر کسی که می افتاد، پا جای پای مادر بزرگ می ذاشت. در کنار فراوونی غذا تو این خانواده وسواس و نگرانی نسبت به وزن هم وجود داشت. اقوام نزدیک، دایما در حال وزن کردن خودشون و گرفتن رژیمای غذایی بی پایه و اساس بودند. حتی اون عضو خانواده که مسیول پخت و پز و غذا دادن به بقیه بود هم، متوجه افزایش وزن یا کاهش وزن بقیه اعضا می شد. با اینکه تصمیم کاهش وزن نهایتا بستگی به خودمون داره، اما همگی نیاز به کمک و حمایت داریم. احتیاج داریم که دیگران بدونند چه کاری می خوایم انجام بدیم و به هدفمون احترام بذارن. شما می خواید اطرافیانتون به تغییرات ضروری مسیر زندگی و هدفی که انتخاب کردید کمک کنند.....