توضیحات
این روزا بلک فرایدی یا همون جمعه سیاه حسابی سر زبونا افتاده. دلیلشم اینه که جمعهای که گذشت، یکی از همین جمعههای سیاه بود.
سالهاست که آخرین جمعه ماه نوامبر، یعنی فردای روز شکرگزاری در آمریکا، به بلک فرایدی معروف شده. روزی که خیلی از فروشگاهها، چوب حراج محکمی به محصولاتشون میزنن تا درحالیکه فقط یک ماه و چند روز به سال نوی میلادی مونده، هم حسابی انباراشونو خالی کنن و جیباشونو پرپول، و هم مردم عادی، خریدای آخر سالشونو با هزینه کمتر و تخفیفای درشتتری انجام بدن.
البته جالب اینجاست که جمعهی اونا، مثل جمعهی ما روز آخر هفته نیست و به همین دلیل، خییلیا از کارشون مرخصی میگیرن تا این تخفیفهای بزرگو از دست ندن.
اما سوال اینجاست که چرا این روز، جمعهی سیاه نامگذاری شده؟ آخه معمولا کمتر میشنویم این کلمه به یه اتفاق خوشایند نسبت داده بشه. جواب این سواال، توی تاریخچهی شکلگیری این روزه که اولین جرقههاش به حدود 150 سال پیش برمیگرده.
توی سال 1869 میلادی، و بعد از درگیریهای داخلی آمریکا، یه جورایی سر دولت وقت کلاه رفت و مجبور شد برای مقابله با یه سری سودجوییها، حجم زیادی از طلا رو وارد بازار کنه تا قیمت از دست رفتش جبران شه. ولی در نهایت، زندگی خیلیا نابود شد و میشه کاملا به مردم حق داد که از اون روز به عنوان جمعه سیاه یاد کنن.
البته ماجرا به همینجا ختم نمیشه و همونطور که گفتم، این فقط اولین جرقهی پیدایش این کلمه بود. جمعهی سیاه، بعدها بین کارگرها و حسابدارها هم معانیای پیدا کرد که خوشبختانه این بار، کاربرد شیرین و خوشحال کننده ای نسبت به دفعه قبل داشت.
حتی میشه گفت وجههی مثبت جمعهی سیاه، از همین اتفاقات بوده. چراکه در اون سالها، شروع دوره سود حسابدارا توی این روز باعث میشد خوش و خرم خریدای عیدانشونو شروع کنن. تا جاییکه این ماجرا بین فروشندهها هم باب شد و کم کم رقابت بینشون بالا گرفت. این رقابت همانا و تخفیفهای عجیب و غریب هم همانا. تخفیف هم که یعنی مشتری بیشتر، و مشتری بیشتر هم که یعنی سود بیشتر. ایینننجوری شد که جمعهی سیاه، جای خودشو بین همه فروشندهها و مردم باز کرد. درحدی که حتی تلاش برای تغییر اسم این روز به اسمی مثل جمعه بزرگ هم بی نتیجه موند!
خب، تا اینجای ماجرااا، همه چی شاد و خرم به نظر میاد. اما قصهی بلک فرایدی توی سالای اخیر به حدی بالا گرفت که میتونست باعث بشه یکی ایننجوری خودشو از یه وسیله آویزون کنه، یا حتی بعضیارو به جون هم بندازه! مثل سال 2010 که توی فروشگاه زنجیرهای والمارت، 10 نفر کشته و 111 نفر مصدوم شدن! یا سال 2008 که یه نگهبان زیر دست و پای مردم جون داد و چند سال بعد هم یه خانوم برای رسیدن به یه دستگاه، از اسپری فلفل استفاده کرد.
ماجرای بلک فرایدی، اونقدی پرطرفدار بود که علیرغم ورود فروشگاههای اینترنتی بزرگ به این قصه و کسب سودهای کلان، هنوز حضور فیزیکی توی فروشگاه طرفدارای خاص خودشو داشت. هرچند ورود کرونا به زندگی مردم دنیا، طبیعتا این قاعده رو دستخوش تغییر کرد.
اما از هرچه بگذریم، سخن دوست یعنی ایران خودمون خوشتره. خوشبختانه تخفیفهای معروف به جمعه سیاه، چندسالیه که توی فروشگاهای اینترنتی ایرانی هم باب شده. البته هرچند این فروشگاها توی ایام جمعه سیاه تخفیفای خاصی رو ارائه میدن، اما این اسم به خودی خود برای ما معنی نداره و شاید بهترین معادل تقویمی و فرهنگیشو، بشه تخفیفهای بزرگ شب یلدا در نظر گرفت که چند هفتهی دیگه، میتونه به خریدهای عیدانهی ما ایرانیا کمک کنه.