خلاصه: مونولوگ یک مهاجر در غالب یک ویس به یکی از دوستانش که هیچوقت ارسال نشد.
(یادت نره کانالمو ساب کنی!)
اولین نفر کامنت بزار
خلاصه: پدری که برای دخترش از گذشته ها می گوید!<...
خلاصه: لحظات پایانی یک اعدامی ...!
خلاصه: دختری که هر شب خواب یک نفر را میبیند ......
خلاصه: مردی از گفت و گوی خودش با پیرمردی کوزه گ...
خلاصه: دختری در روستای نسیآباد گم شده ...
<...خلاصه: دانشجویی که درحال ارائه پروژه کلاسی خود ...
خلاصه: مردی که در دادگاه به علت کتاب دوری محاکم...
در این داستان مردی رو داریم که از اعتیاد به قهو...
در این داستام شاهد درگیری کهنه دلگیری ها و نفرت...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است