توضیحات
▨ نام شعر: رقصِ ایرانی▨ شاعر: سیاوش کسرایی▨ با صدای: سیاوش کسرایی▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــ در پوستر، سیاوش کسرایی را میبینید به همراه دخترش بیبی______چو گلهای سپید صبحگاهیدر آغوش سیاهیشکوفا شوبه پا برخیز و پیراهن رها کنگره از گیسوانِ خفته واکنفریبا شوگریزا شوچو عطرِ نغمه کز چنگم تراودبتاب آرام و در ابرِ هوا شوبه انگشتان سَرِ گیسو نگه دارنگه در چشم من بگذار و بردارفروکش کننیایش کنبلورِ بازوان بَربند و واکندوپا بر هم بزن، پایی رها کنبپر، پرواز کن، دیوانگی کنز جمع آشنا بیگانگی کنچو دودِ شمعِ شب از شعله برخیزگریزِ گیسوان بر بادها ریزبپردازبپرهیزچو رقصِ سایهها در روشنی شوچو پایِ روشنی در سایهها روگهی زنگی بر انگشتی بیاویزنوا و نغمهای با هم بیامیزدلاراممیارامگهی بردار چنگیبه هر دروازه رو کنسر هر رهگذاری جستجو کنبه هر راهی، نگاهیبه هر سنگی، درنگیبرقص و شهر را پُر هایوهو کنبه بَر دامن بگیر و یک سبد کنستاره دانهچین کننیک و بد کننظر بر آسمان سوی خدا کندعا کنندیدی گر خدا را؛ بیا آهنگِ ما کنمنات میپویم از پای فتادهمنات میپایم اندر جامِ بادهتو برخیزتو بگریزبرقص آشفته بر تارِ ربابمشدی چون مست و بیتابچو گلهایی که میلغزند بر آبپریشان شو بر امواجِ شرابم▨سیاوش کسراییسوم اردیبهشت ۱۳۳۲از دفتر شعر آواـــــــــــــــــــــــ پینوشت: متن فوق از روی صدای شاعر پیاده شده و با نسخهٔ چاپ شدهٔ شعر، کم و بیشیهایی دارد.