سهراب منظومهی «مسافر» را در سی و هشت سالگی سرود. مسافر یک سمبل است، سمبل کسی است که در یک نقطه و یک مرحله نمیماند و چون آب تروتازه از جویبار زندگی عبور میکند. مسافر یادآور صوفیانی است که در طلب حقیقت وادیها را درمینوشتند.
پس از انتشار جوناتان مرغ دریایی بارها می شنیدم که: (دیگر چه می خواهی بنویسی ریچارد؟ بعد از جوناتان دیگر چه؟)
من از نوشتن به هیچ رو لذت نمی برم. اگر می توانستم به اندیشه ای پشت کنم و آن را در خامُشایی ...
پس از انتشار جوناتان مرغ دریایی بارها می شنیدم که:...
اول انگار نگاهم کرد
اول انگار ساکت بود
بعد آهسته گفت:
برایت سنجاقسری از گیسوی رود و
خوابِ خاطره آوردهام.
آیا همین نشانیِ ساده
برای علامتِ علاقه کافی نیست؟...
اول انگار نگاهم کرد
اول انگار ساکت بود
بعد آهسته گ...
این شعر زندگینامهی خود فروغ است که در آن حوادث تاریخی حالتی اساطیری، مهآلود و مبهم پیدا کردهاند. زیرا شاعر نه تنها از احساسات خود حرف میزند که دارد ادراک خود را با مخاطب درمیان میگذارد....
این شعر زندگینامهی خود فروغ است که در آن حوادث ت...