فصل اول
🔸 قسمت چهل و چهارم: یک هشدار 30 ثانیهای
🔻 بر اساس روایتی از خانم لیلا خانی ئیلانلو - ارومیه
🔰انقدر هول شده بودم که فقط چادرمو کشیدم سرم و هلیا رو بغل کردم و دویدم تو راه پله. حتی کفشمو یادم رفت بپوشم! بدون جوراب، با پای برهنه، با چادری که به دندون گرفته بودم خودمو انداختم تو بغل کوچه؛ کوچهای که پر بود از آدمای وحشتزده...
🎙 رادیو بانور | رسانه تخصصی بانوان گرهگشای محله
اولین نفر کامنت بزار
فصل اول
🔸 قسمت چهل و سوم: ت...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و دوم: ...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و یکم:
فصل اول
🔸 قسمت چهلم:
فصل اول
🔸 قسمت سیونهم:
فصل اول
🔸 قسمت سیوهشتم: کار...
فصل اول
🔸 قسمت سیوهفتم: شهی...
فصل اول
🔸 قسمت سیوششم: مهما...
فصل اول
🔸 قسمت سیوپنجم: س...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است